هرچند برای کسی مهم نیستم
ولی دارم میرم برای مدت نسبتا طولانی نسبتا کوتاه
این روزها خوابــــــم نمـــیاد
فقــــــــــــــط مـــی خوابــــــــــــــــم
که بیــــــــــــــدار نبـــــــــــــــاشم
فعلا خدانگهدار
هرچند برای کسی مهم نیستم
ولی دارم میرم برای مدت نسبتا طولانی نسبتا کوتاه
زندگی خواهم کرد
نه در انبوه تصاویر و تعابیر سیاه
زندگی خواهم کرد
پشت یک پنجره ی باز شده رو به عبور،
در دل غربت یک دانه ی پنهان شده در بستر خاک،
مثل یک ذرّه ی رقصنده به موسیقی نور
فارغ از ثانیه هایی که مرا می پویند،
فارغ از خاطره هایی که مرا می جویند،
زیر امنیّتِ بی منّتِ یک سنگ سپید
با صمیمانه ترین واژه ی ابراز امید
در تنِ تُردترین ریشه که لمسم کند از عمق زمین،
نور خواهم نوشید
شور خواهم پاشید
خالی از وسوسه، افسوس، فریب.
بی تعلق به زمان..بی تعلق به مکان
من در آغوش پر از مهر زمین
من در آرامش بی خدشه ی خاک
تهی ازبغض و پریشانی و درد
زندگی خواهم کرد….
ﺁﺩﻣـــﺎﯾﯽ ﮐﻪ ←ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺣــــــــﺎﻟﺘﻮ ﻣﯿﭙـــــــﺮﺳﻦ ﺯﯾـــــــــﺎﺩﻥ◈↓
◈ﻭﻟــﯽ
☆ﺩﻡ ٍ ﺍﻭﻧــﺎﯾﯽ ﮔــﺮﻡ☆↓↓
◈ﮐﻪ ﻣﯿﺘـــــﻮﻧﯽ ﺑﺸــﻮﻥ ﺑﮕـــــــــﯽ↓↓ ﺧــــﻮﺏ ﻧﯿﺴﺘـــــﻢ
– ⇦ﺭﻭﯼ ﯾﻚ ﻛﺎﻏﺬ ﺑﯽ ﺧﻂ •••↯
⇦ﺣﺮﻓﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﺑـــﺖ↯
⇦ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻧﺎﻣﺮﺩ•••↯
⇦ﺣﺮﻑ “ﺕ ” ﻛﺮﺩﻩ ﻗﯿﺎﻣــﺖ↯
⇦ﺕ ﻣﺜﻞ ﺗــﻮ ، ﻣﺜﻞ ﺗﺮﺩﯾــــﺪ•••↯
⇦ﺕ ﻣﺜﻞ ﺍﺧﺮ ﻃﺎﻗـــﺖ•••↯
⇦ﻣﺜﻞ ﺗﻨﻬﺎﯾــــﯼ ، ﻣﺜﻞ ﺗـــﺐ↯
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻧﻘﻄﻪ ﺗﻪ ﺧﻂ°°°⇩
»ﺑﺮﻭ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﺍﺣـــﺖ«